سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شهید...

 

 

 

 

 

 

دست نوشته های  شهیدوالا مقام سید حسین علم الهدی که از دفترچه او استخراج شده است...وقتی پیکر مطهر او را پس از 16 ماه «عملیات بیت المقدس» دردشت هویزه پیدا کردند این دفترچه یادداشت به همراه نهج البلاغه و قرآن را در جیبش یافتند...

من در سنگر هستم .عمق غربت و اوج عزت. در این تنهایی، در این خانه جدید باخود ،با خدا و با شهدا سخن میگویم. سوز دل و آرامش قلب، خوف و رجاء ، سنگر من در کنار رودخانه کرخه است. وقتی به آب مینگرم، به یاد سنگر های در کنار کارون می افتم و از خود می پرسم خدایا آن برادرانم که در خونین شهر می جنگند در چه حال اند؟ خدایا آن برادرانم که در فارسیان و دارخوئین در سنگرند در چه حال اند؟

این جا دشت آزادگان است. دشمن در آن طرف رودخانه شهر را می کوبد و وحشیانه ،جنایت می کند. هزار متر جلوتر کانالی است که دوست عزیزم منصور در آن به شهادت رسید، شاید هنوز خون پاکش و جای آر پی جی او که بر زمین در کنار جسد پاکش افتاده بود، باشد.سمت چپ ،آن طرف درخت ها، برادر عزیزم رضا شهید شده است. و کمی پایین تراصغر گندم کار شهید شده است.

در قسمت شرق شهر در یک کانال 22 تن از برادرانی که چند بار با آنها به شبیخون شبانه رفته ام شهید شده اند.در گردش زمین به دور خورشید ،دو لحظه بیش از لحظات دیگر ،داغ این خاطره ها را زنده می کنند.سرخی شفق و سرخی غروب در پشت نخلستان ها.  

خورشید عظمت قطره ی خون شهید را می یابد و پاکی و عصمت قطره قطره خون آن عزیزان را فریاد می کند.خدایا این خانه کوچک کنار این رودخانه که در اطرافش گل ها پر پر شده اند، کدام خانه است؟ساختمان این خانه چیست؟بهتر است آیات خدارا بخوانم و بعد حفظ کنم و سپس زمزمه کنم و بعد سرود کنم و بعد شعار زندگیم کنم تا که این دل پر هیجان و طپش را آرامش دهد.و در انتظار شهادت بمانم و بمانم.... 

در دل سنگر با خدا سخن می گویم ...سنگرم ،خانه امیدم ،قبله دوم است...اللهم انک یا الانسین لاولیائک .خدایا، ای نزدیک ترین مونس به دوستانت، اگر من در دل سنگرم ، تو در دل منی و هر دو در دل سنگر حضور داریم...

کتاب سفر سرخ

ارسال شده توسط: تا شهادت...

 


+ نوشته شـــده در یکشنبه 94/3/17ساعــت 3:44 عصر تــوسط شهید گمنام | نظر